همه چی
 
 

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد

نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت

ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد

گلویم سوتکی باشد به دست طفلکی گستاخ و بازیگوش

و او یک ریز و پی در پی دم گرم خودش را بر گلویم سخت بفشارد

و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد

بدین سان بشکند دائم

سکوت مرگبارم را

(دکتر شریعتی)


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:36 :: توسط : فاطمه

مادر . . .
نمیتوانم کلامی در مورد اش بنویسم و عاجزم !
خـدایا بالاتر از بهشت هم داری ؟
برای زیر پای مادرم می خواهم
 مادرم روزت مبارک


ارسال شده در تاریخ : جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 19:35 :: توسط : فاطمه


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 18 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 19:3 :: توسط : فاطمه

 

** آنگاه که دوست داری همواره کسی به یادت باشد به یاد من باش که من همیشه به یاد توام.
از طرف بهترین دوست تو: خدا (سوره بقره آیه 152) **


 

از قلب کوچک تو تا من یک راه مستقیم است...

 

اگر گم شدی از این راه بیا...

بلند شو و از دلت شروع کن...

شاید دوباره همدیگر را پیدا کنیم...


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 19:37 :: توسط : فاطمه

 

 

لطفا این مطلب رو ، حداقل این مطلب رو تا تهش بخونید ، چیزی رو از دست نمی دید.

با آرامش بخونید عجله ای هم نکنید :


 

چقدر خنده داره که یک ساعت عبادت به درگاه الهی دیر و طاقت فرسا میگذره ولی 60 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می گذره!

 

چقدر خنده داره که 100  هزار تومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی که با همون مقدار پول به خرید می ریم کم به چشم میاد!

 

چقدر خنده داره که یه ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد اما یه ساعت فیلم دیدن به سرعت میگذره!شِکـْـلـَکْ هآے خآنومے

 

چقدر خنده داره که وقتی می خوایم عبادت و دعا کنیم هر چی فکر می کنیم چیزی به فکرمون نمی یاد تا بگیم اما وقتی که می خوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم!

 

چقدر خنده داره که وقتی مسابقه ورزشی تیم محبوبمان به وقت اضافه می کشه لذت می بریم و از هیجان تو پوست خودمون نمی گنجیم اما وقتی که مراسم دعا و خطابه و نیایش طولانی تر از حدش می شه شکایت می  کنیم و آزرده خاطر می شیم!

 

چقدر خنده داره که خوندن یه صفحه و یا بخش از قرآن سخته اما خوندن 100 صفحه از پرفروشترین کتاب رمان دنیا آسونه!

 

چقدر خنده داره که سعی میکنیم ردیف جلو صندلی های یک کنسرت یا مسابقه رو رزو کنیم اما به آخرین صفهای نماز جماعت تمایل داریم!شِـــکـْـلـَکْ هــآے خــآنــــــومـے

 

چقدر خنده داره که برای عبادت و کارهای مذهبی هیچ وقت زمان کافی در برنامه روزمره خود پیدا نمی کنیم اما برای بقیه برنامه ها رو سعی می کنیم تو آخرین لحظه هم که شده انجام بدیم!

 

چقدر خنده داره که شایعات روز نامه ها رو به راحتی باور می کنیم اما سخنان خداوند در قرآن رو به سختی باور می کنیم!

 

چقدر خنده داره که همه مردم می خوان بدون اینکه به چیزی اعتقاد پیدا کنند و یا کاری  در راه خدا انجام بدن به بهشت برن!

 

چقدر خنده داره که وقتی جوکی رو از طریق پیام کوتاه و یا ایمیل به دیگران ارسال می کنید به سرعت آتشی که در جنگلی انداخته شود همه جا را فرا می گیرد اما وقتی که سخن و پیام الهی  رو  می شنوید دو برابر در مورد گفتن و یا نگفتن اون فکر می کنید!

 

خنده داره . اینطور نیست؟!

دارید می خندید؟

دارید فکر می کنید؟

 

این حرفارو به گوش بقیه هم برسونید و از خداوند سپاس گذار باشید که او خدای اعلی و دوست داشتنی است.

 

خنده داره؟ ...... نه   تاسف آوره

 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 19:35 :: توسط : فاطمه

 

من مثبت اندیش هستم!
از دل غم ها دلیلی میابم برای شاد زیستن
نه با انکار بدی ها و سر زیر برف کردن.
که اگر غیر از این باشد خیال باف خواهم بود نه مثبت اندیش!

 

 

گورستان!
 با تمام حرف و حدیث هایش تنها راز شادمانه زیستن است
 گورستان با سکوتش می گوید.سخت نگیر زندگی ارزش یه ثانیه اندوه را هم ندارد.


 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 19:32 :: توسط : فاطمه

 

 

اگر به آنچه خواستی نرسیدی

 از آنچه هستی نگران مباش!


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 19:29 :: توسط : فاطمه

 

 

هر روز
شیطان لعنتی
خط های ذهن مرا
اشغال می كند
هی با شماره های غلط ، زنگ می زند،‏
آن وقت من اشتباه می كنم و او
با اشتباه های دلم حال می كند.
دیروز یك فرشته به من می گفت:
تو گوشی دل خود را بد گذاشتی
آن وقت ها كه خدا به تو می زد زنگ
آخر چرا جواب ندادی
چرا بر نداشتی؟!
یادش به خیر
آن روزها
مكالمه با خورشید
دفترچه های ذهن كوچك من را
سرشار خاطره می كرد
امروز پاره است
آن سیم ها
كه دلم را
تا آسمان مخابره می كرد.
****
با من تماس بگیر ، خدایا
حتی هزار بار
وقتی كه نیستم
لطفا پیام خودت را
روی پیام گیر دلم بگذار


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 17:24 :: توسط : فاطمه

 

 

اگر می خواهی خوشبخت باشی برای خوشبختی دیگران بکوش. زیرا آن شادی که ما به دیگران میدهیم به دل خود ما برمی گردد. ( بتهوون )

 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 17:21 :: توسط : فاطمه

 

همیشه در زندگیت جوری زندگی کن که ” ای کاش”

تکیه کلام پیریت نشود ...


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 17:20 :: توسط : فاطمه

 

 
استاد: وقتی بزرگ شی چه میکنی ؟
شاگرد: عروسی!
استاد: نخیر منظورم اینه که چی میشی ؟
شاگرد: داماد!
استاد: اوووف ،منظورم اینه وقتی بزرگ شی چی حاصل میکنی؟ ...
شاگرد: بچه
استاد: احمق ، وقتی بزرگ شی برای پدر و مادرت چه میکنی ؟
شاگرد: عروس میگیرم!
استاد: لعنتی ، پدر و مادرت در آینده از تو چی میخواهند ؟
شاگرد : نوه...!!
 

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 16:41 :: توسط : فاطمه

هم اکنون نیازمند همدریتان هستیم


 

تعریف دانشجو:

موجودی است نحیف و لاغر که از تخم مرغ و گوجه تغذیه می کند!

معمولا افسرده است ! و دشمنی عجیبی با کتاب دارد!

مخصوصا شب امتحان!!!!!

 

یه تعریف دیگه از دانشجو :

فردی که به دنبال علم آموزی و تولید علم است

ها ایی دانشجو که وگفتی ینی چه!!!!؟؟

 

تعریف استاد:

منبع علم ، ژنراتور دانش ، نیروگاه انسانیت ، تبلوردانایی ، کوه توانایی ، مایه افتخار ما

بابا تو دیگه کی هستی؛ خود صفا ، اِند وفا ، دارنده انواع  و اقسام شفا

ضدجفا ، یاری گر ضعفا ، معلم الخفا

 

تعریف مراقب:

موجودی ستم کار و ریا پیشه که متاسفانه چشم و گوش و باقی حواس را هم دارد !

سیستمی که نقش دزدگیرمنازل را سر جلسه ایفا می کند ! گالری ضدحال!

 موجودی که روی سینه اش نوشته شده : من مراقبم،شما چطور!؟

یا میشه گفت یک نوع تله موش زنده !!

 

توصیف شب امتحانReading a Book:

شب سوانح وسوختگی آنجای دانشجو.شبی که در آن نسکافه و قهوه از والیوم ده هم خواب آورتر می شوند

شب رقص وپایکوبی کلمات جزوه وکتاب بر روی سسلسله اعصاب محیطی ومرکزی دانشجو

 

 

راه مبارزه با خواب شب امتحان:

1.استفاده از چوب کبریت بین پلک بالا و پایین

2.نوشیدن قهوه و چای پر رنگ به مقدار فراوان

3.بهره گیری از آب یخ

4.اقدام به خود زنی

 

زمزمه های شیطانی شب امتحان:

حالا وقت برای درس خوندن داریم، کووو. . .تا فردا

 

اس ام اس هایی که در شب امتحانات بین دانشجویان رد و بدل میشود:

1.چیه؟ پریدی رو گوشی بیبنی کی اس ام اس داده ؟ این جای درس خوندنته ؟

هنوز که نرفتی د برو د ..دههه!!!

 

2.اگر میخواهید در امتحانات موفق شوید:

به نکات زیر توجه کنید

....

....

کره خر به جای اینکه راه بیفتی دنبال من بیایی پایین بشین درستو بخون تا موفق بشی!!!

 

 

 

3-هان ای کسانی که ازکتاب هایتان به عنوان اشیائی دکوری استفاده کرده اید

اکنون فقط یک معجزه می تواند کارنامه شما را زیر و رو کند! 

ستاد ایجاد رعب و وحشت شب امتحان !

 

4.تو باهوشی تو حافظه خوبی داری مطمئنم قبول میشی

.پیامک تلقینی ، شاید فرجی شد

 

5.الا یا ایـها ممتحنون / چـرا هستیـد نگرون؟

بشینید و بخوانیدو بدانید / که امتحان فردا هست آسون

 

6.درس خواندن چقدر دلگیر است / در اتاقی که از تو خسته شده

گوش دادن به تیک تاک زمان / زل زدن به کتاب بسته شده!!!

 

7.«دلم  شور می زنه، هیچی بلد نیستم، بعیدمی دونم بتونم کل کتاب رو بخونم،

شب ها کابوس امتحانو می بینم و از خواب می پرم و...»

از دفتر خاطرات یک دانشجوی تنبل!!

 

 

8.اگر دیدی جوانی بر درختی تکیه کرده

بدان امتحان دارد و هیچ کاری نکرده!!

 

دعای شب امتحان:

الدعا فی لیالیّ الامتحانیه

اللهم اهد کل الشّوت و المشنگ، لا یعلم من دروسهُ بقدر بز اخفش

آمین یا کاشف المضطربین فی اللیالی الامتحانیه

 

تبلیغات شب امتحانی:

این روزها هیشکی درس نمیخواند!

شما چطور!؟

 

 

من هنوز یک دور هم کتاب رو نخوندم

شما چطور!؟

 

 

توصیف روزامتحان:

لحظه ای که درآن دانشجومی خواهد سر به تن عالم آدم نباشد

و درآن نگاه ها عمیق می شوند

 

تقلب:

یک سری اعمال ننگین در صورت با عرضه بودن واین کاره بودن

شخص امتحان دهنده آخر عاقبت خوش وخرمی دارد.نوعی هلو برو توی گلو ...

 

 

یه تعریف دیگه  از  تقلب :

یک روش غیر اصولی و ناجوانمردانه برای نتیجه گرفتن در امتحان.1

.تنها روش اصولی و مبتنی بر عقل برای نتیجه گرفتن در امتحان2

 

دعای پاس کردن ترم:

الهی ادرکنی پاساً ترمی بالنمراتِ دهی وگاهِ دوازدهی

والحفظ من مشروطی والفلخِ اُستادی والغوِ امتحانی برحمة!

 

 

 

چند جمله حرف حساب:

امتحان بدون تقلب مثل کریسمس بدون درخت است

(کی اس الیت)

 

فقط سوپ کلم است که حال آدم را بیشتر از امتحان بهم میزند

(آلبرت انیشتین)

 

امتحان اولین گام در جهت شروع چاپلوسی پیش استاد برای نمره ی ده گرفتن است

 


 


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 23:48 :: توسط : فاطمه

از خواب که بلند شدی بعد می خوابی، به همین سادگی
 


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 8 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 23:43 :: توسط : فاطمه

من از خدا خواستم

به من توان و نيرو دهد

و او بر سر راهم مشکلاتي

قرار داد تا نيرومند شوم.

من از خدا خواستم

به من عقل و خرد دهد

و او پيش پايم مسايلي

گذاشت تا آنها را حل کنم.

من از خدا خواستم

به من ثروت عطا کند

و او به من فکر داد

تا براي رفاهم بيش تر تلاش کنم.

من از خدا خواستم

به من شهامت دهد

و او خطراتي در زندگيم پديد آورد

تا بر آنها غلبه کنم.

من از خدا خواستم

به من عشق دهد

و او افراد زجر کشيده اي را نشانم داد

تا به آنها محبت کنم.

من از خدا خواستم

به من برکت دهد

و خدا به من فرصت هايي داد

تا از آنها بهره ببرم.

من هيچ کدام از چيزهايي را که

از خدا خواستم، دريافت نکردم

ولي به همه چيزهايي

که نياز داشتم، رسيدم.

 

 


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 6:27 :: توسط : فاطمه

 پسربچه ای از مادرش پرسید:چرا تو گریه میکنی؟

مادر جواب داد چون من زن هستم.

او گفت:من نمیفهمم.

مادراو را بغل کرد و گفت:تو هرگز نمیفهمی

بعد پسر بچه از پدر پرسید:چرا به نظر می آید

که مادر بی دلیل گریه میکند؟

 

 




 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 20:11 :: توسط : فاطمه

 

از فراقت به جوانی همگی پیر شدیم
بی تو از وادی دنیا همگی سیر شدیم

بی خود از حادثه ی عشق تو دیوانه و مست
عاشق کوی تو گشتیم و زمین گیر شدیم

تا که وصفی ز کمان و خم ابروی تو رفت…
در پی دیدن رویت همگی تیر شدیم

از کمان خانه ی زلفت همه بالا رفتیم
در سراشیبی ابروت سرازیر شدیم

گو گدایان در این خانه بیایند که ما
از گدایی به در تو همگی میر شدیم

عاشقان همچو (( رها )) در گرو بند تو اند…
جمله در حلقه ی تو در غل و زنجیر شدیم


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 22:53 :: توسط : فاطمه

 

پسر گرسنه اش می شود ، شتابان به طرف یخچال می رود

در یخچال را باز می کند
 
 

عرق شرم ...

پسرک این را می داند

دست می برد بطری آب را بر می دارد

... کمی آب در لیوان می ریزد
 
صدایش را بلند می کند ، " چقدر تشنه بودم "

پدر این را می داند پسر کوچولو اش چقدر بزرگ شده است ...   
  بر پیشانی پدر می نشیند
    تصاویر زیباسازی TopBloger.com تصاویر زیباسازی وبلاگ
 
                      تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچك » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net كلیك كنید
 


یک زوج انگلیسی در اوایل 60 سالگی، در یک رستوران کوچیک رمانتیک سی و پنجمین سالگرد ازدواجشان را جشن گرفته بودن.

ناگهان یک پری کوچولوِ قشنگ سر میزشون ظاهر شد و گفت:چون شما زوجی اینچنین مثال زدنی هستین و درتمام این مدت به هم وفادارموندین ،
هر کدومتون می تونین یک آرزو بکنین.
خانم گفت: اووووووووووووووووه ! من می خوام به همراه همسر عزیزم، دور دنیا سفر کنم.
پری چوب جادووییش رو تکون داد و ...اجی مجی لا ترجی


دو تا بلیط برای خطوط مسافربری جدید و شیک QM2در دستش ظاهر شد.

حالا نوبت آقا بود، چند لحظه با خودش فکر کرد و گفت:

باید یه جوری از شر زن پیرم خلاص بشم باید یه دختر خوشگل گیرم بیاد و بعد با کمال پر رویی گفت : خب، این خیلی رمانتیکه ولی چنین موقعیتی فقط یک بار در زندگی آدم اتفاق می افته ، بنابر این، خیلی متاسفم عزیزم ولی آرزوی من اینه که همسری 30 سال جوانتر از خودم داشته باشم.
خانم و پری واقعا نا امید شده بودن ولی آرزو، آرزوه دیگه

پری چوب جادوییش و چرخوند و.........

اجی مجی لا ترجی

و آقا 92 ساله شد!


خانمش تا چشمش به صورت پر از چروک و دستان لرزان همسر پیرش افتاد از جاش بلافاصله بلند شد و گفت تو دیگه همسر من نیستی پیرمرد !!

مرد با چشمانی گریان بدنبال همسرش با پشتی خمیده می دوید و می گفت : من عاشقتم !!! حتما پیرمرد این جمله حکیم ارد بزرگ رو نشنیده بود که : مردی که همسرش را به درشتی بیرون می کند ، به اشک به دنبالش خواهد دوید .

                 تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچك » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net كلیك كنید

ادب از دیدگاه یک ریاضی دان

روزی از یک ریاضیدان نظرش را در باره انسانیت پرسیدند ، در جواب گفت :

اگر زن یا مرد دارای ادب و اخلاق باشند : نمره یک میدهیم 1

اگر دارای زیبائی هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم : 10

اگر پول هم داشته باشند 2 تا صفرجلوی عددیک میگذاریم : 100

اگردارای اصل ونسب هم باشند 3 تا صفرجلوی عدد یک میگذاریم : 1000

ولی اگر زمانی عدد 1 رفت ( اخلاق )؛ چیزی به جز صفر باقی نمیماند ، 000

صفر هم به تنهائی هیچ است و با آن انسان هیچ ارزشی ندارد
و این یادآور کلام حکیم ارد بزرگ است که می گوید : نخستین گام در راه پیروزی ، آموختن ادب است و نکو داشت دیگران .

             تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچك » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net كلیك كنید

چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عمیقی افتادند.

بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و وقتی دیدند که گودال چقدر عمیق است به دو قورباغه دیگر گفتند: که دیگر چاره ای نیست شما به زودی خواهید مرد.

دو قورباغه این حرفها را نشنیده گرفتند و با تمام توانشان کوشیدند که از گودال بیرون بپرند. اما قورباغه های دیگر مدام می گفتند: که دست از تلاش بردارند چون نمی توانند از گودال خارج شوند و خیلی زود خواهند مرد. بالاخره یکی از دو قورباغه تسلیم گفته های دیگر قورباغه ها شد و دست از تلاش برداشت. سر انجام به داخل گودال پرت شد و مرد.

 اما قورباغه دیگر با تمام توان برای بیرون آمدن از گودال تلاش می کرد. هر چه بقیه قورباغه ها فریاد میزدند که تلاش بیشتر فایده ای ندارد او مصمم تر می شد تا اینکه بالاخره از گودال خارج شد. وقتی بیرون آمد. بقیه قورباغه ها از او پرسیدند: مگر تو حرفهای ما را نمی شنیدی؟

 معلوم شد که قورباغه ناشنواست. در واقع او در تمام مدت فکر می کرد که دیگران او را تشویق می کنند.

                  تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچك » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net كلیك كنید

مرا بغل کن                                                   

روزی زنی روستائی که هرگز حرف دلنشینی از همسرش نشنیده بود، بیمار شد شوهر او که راننده موتور سیکلت بود و از موتورش براى‌ حمل و نقل کالا در شهر استفاده مى‌کردبراى اولین بار همسرش را سوار موتورسیکلت خود کرد. زن با احتیاط سوار موتور شد و از دست پاچگی و خجالت نمی دانست دست هایش را کجا بگذارد که ناگهان شوهرش گفت:مرا بغل کن. زن پرسید: چه کار کنم؟ و وقتی متوجه حرف شوهرش شد ناگهان صورتش سرخ شد با خجالت کمر شوهرش را بغل کرد و کم کم اشک صورتش را خیس نمود. به نیمه راه رسیده بودند که زن از شوهرش خواست به خانه برگردند، شوهرش با تعجب پرسید: چرا؟ تقریبا به بیمارستان رسیده ایم. زن جواب داد: دیگر لازم نیست، بهتر شدم. سرم درد نمی کند. شوهر همسرش را به خانه رساند ولى هرگز متوجه نخواهد شد که گفتن همان جمله ى ساده ى "مرا بغل کن" چقدر احساس خوشبختى را در قلب همسرش باعث شده که در همین مسیر کوتاه، سردردش را خوب کرده است.
                                                                                    تصاویر زیباسازی TopBloger.com تصاویر زیباسازی وبلاگ

 

 


در یخچال را باز می کند

عرق شرم ...

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 23:7 :: توسط : فاطمه

 

   دوستی مردم 
    مردی آمد نزد حضرت محمد (ص) و سوال كرد: یا رسول خدا، چه كنم تا مردم مرا دوست بدارند حضرت فرمودند‌: به مردم نیكی كن و چشم به اموال آنها نداشته باش و به آن طمع مكن تا تو را دوست بدارند.

از موفقیت تعجب نكن 
    
امام صادق(ع) می‌فرمایند: كسی كه صد آیه از هر جای قرآن مجید را بخواند و سپس هفت‌بار بگوید یاا... مشكلش حل می‌شود، (چرا كه قرآن، شفا و رحمت برای مومنین است)
    مكارم‌الاخلاق، ص 420



ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 23:1 :: توسط : فاطمه

 

 

مردم اغلب بی انصاف ، بی منطق و خودمحورند ولی آنان را ببخش...

اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم میکنند ولی مهربان

باش..

اگر شریف و  درستکار باشی فریبت میدهند ولی شریف و درستکار باش.

نیکی های امروزت را فراموش میکنند ولی نیکوکار باش.بهترین های خود را به دنیا

ببخش حتی اگر هیچگاه کافی نباشد و در نهایت میبینی هر آنچه هست همواره

میان تو و خداوند است نه میان تو و مردم...

                                        


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 22:54 :: توسط : فاطمه

 

مرگ من روزی فرا خواهد رسید :

در بهاری روشن از امواج نور

در زمستانی غبارآلود و دور

یا خزانی خالی از فریاد و شور

 

مرگ من روزی فرا خواهد رسید:

روزی از این تلخ و شیرین روزها

روز پوچی همچو روزان دگر

سایه ی زامروزها، دیروزها

 

دیدگانم همچو دالانهای تار

گونه هایم همچو مرمرهای سرد

ناگهان خوابی مرا خواهد ربود

من تهی خواهم شد از فریاد درد

 

می خزند آرام روی دفترم

دستهایم فارغ از افسون شعر

یاد می آرم که در دستان من

روزگاری شعله می زد خون شعر

 

خاک می خواند مرا هر دم به خویش

می رسند از ره که در خاکم نهند

آه شاید عاشقانم نیمه شب

گل بروی گور غمناکم نهند

 

بعد من ناگه به یکسو می روند

پرده های تیرهء دنیای من

چشمهای ناشناسی می خزند

روی کاغذها و دفترهای من

 

در اتاق کوچکم پا می نهد

بعد من، با یاد من بیگانه ای

در بر آئینه می ماند بجای

تارموئی، نقش دستی، شانه ای

 

می رهم از خویش و می مانم ز خویش

هر چه بر جا مانده ویران می شود

روح من چون بادبان قایقی

در افقها دور و پیدا می شود

 

می شتابند از پی هم بی شکیب

روزها و هفته ها و ماه ها

چشم تو در انتظار نامه ای

خیره می ماند بچشم راهها

 

لیک دیگر پیکر سرد مرا

می فشارد خاک دامنگیر خاک!

بی تو، دور از ضربه های قلب تو

قلب من می پوسد آنجا زیر خاک

 

بعدها نام مرا باران و باد

نرم می شویند از رخسار سنگ

گور من گمنام می ماند به راه

فارغ از افسانه های نام و ننگ

                                                                                            فروغ فرخزاد


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:بعدها, :: 14:48 :: توسط : فاطمه

 

حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود

خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود

ای که بستی راه را در کوچه ها بر فاطمه

گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 18:40 :: توسط : فاطمه

 

هر ساله در دیزنی لند (فلوریدای آمریکا) جشنواره ای با موضوع باغبانی، درخت آرایی و پرورش گل و گیاه برگزار می شود که علاوه بر گل ها و گیاهان متنوعی که سر از این جشنواره در می آورند، حضور درختی چهره های زیادی از شخصیت های کارتونی شرکت والت دیزنی در بین درختان این باغ سحرآمیز از مناظر تماشایی آن است.

این جشنواره که سالانه پذیرای بیش از 30 میلیون بازدید کننده در سطح بین المللی است، تجربه ای جالب را بعنوان یک دستاورد برای لذت بردن از طبیعت الهام بخش به نمایش می گذارد ضمن اینکه محبوبیت قهرمانان کارتونی شرکت والت دیزنی را در بین فرهنگ های مختلف مورد ارزیابی قرار می دهد.

عکس های  جشنواره گل و گیاه در دیزنی لند (فلوریدا)  - www.taknaz.ir




برای دیدن بقیه عکس ها به ادامه مطلب بروید


 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 17:58 :: توسط : فاطمه



وقتی که قلب‌هایمان‌ کوچک‌تر از غصه‌هایمان‌ میشود،
وقتی نمیتوانیم‌ اشک هایمان ‌را پشت‌ پلک‌هایمان‌ مخفی کنیم‌ 
و بغض هایمان ‌پشت‌ سر هم‌ میشکند ...



وقتی احساس‌ میکنیم
بدبختیها بیشتر از سهم‌مان‌ است
و رنج‌ها بیشتر از صبرمان ...




وقتی امیدها ته‌ میکشد
و انتظارها به‌ سر نمیرسد ...


وقتی طاقتمان تمام‌ میشود
و تحمل مان‌ هیچ ...



آن‌ وقت‌ است‌ که‌ مطمئنیم‌ به‌ تو احتیاج‌ داریم
و مطمئنیم‌ که‌ تو 
فقط‌ تویی که‌ کمکمان‌ میکنی ...


آن‌ وقت‌ است‌ که‌ تو را صدا میکنیم
و تو را میخوانیم ...



آن‌ وقت‌ است‌ که‌ تو را آه‌ میکشیم
تو را گریه ‌میکنیم ... 
و تو را نفس میکشیم ...


وقتی تو جواب ‌میدهی،
دانه ‌دانه‌ اشکهایمان ‌را پاک‌ میکنی ...
و یکی یکی غصه‌ها را از دلمان ‌برمیداری ...



گره‌ تک‌تک‌ بغض‌هایمان‌ را باز میکنی
و دل شکسته‌مان‌ را بند میزنی ...


سنگینی ها را برمیداری
و جایش‌ سبکی میگذاری و راحتی ...


بیشتر از تلاشمان‌ خوشبختی میدهی 
و بیشتر از حجم لب‌هایمان، لبخند ...



خواب‌هایمان‌ را تعبیر میکنی،
و دعاهایمان‌ را مستجاب ...



آرزوهایمان‌ را برآورده می کنی ؛

قهرها را آشتی میدهی

و سخت‌ها را آسان 

تلخ‌ها را شیرین میکنی

و دردها را درمان 



ناامیدی ها، همه امید میشوند

و سیاهی‌ها سفید سفید ...

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 17:12 :: توسط : فاطمه

خدای عزیزم! چگونه شكر نعمات و محبت هایت را به جای آورم و چگونه بزرگی و کرمت را به قلم بیاورم در حالی که خود می‌دانی من کوچکتر از آنم كه بتوانم شكر مهربانی و بخشندگیت را به جای آورم و لیاقتش را داشته باشم.

خدای عزیزم خود می دانی لیاقت و ظرفیت لطف و محبتت را بیش‌تر از این نداریم و گرنه تو دریای مهر و رحمت هستی و در بخشش و مهربانی، تو را كاستی نیست و قطره ای که از محبتت بر ما روا داشتی تنها جزئی از اقیانوس بیكران محبت توست.

 خدایا! مرا ببخش، از آن كه چقدر دور هستم ز تو و هر بار که در مرداب های دنیایم غرق می شوم و سر بر دیوار بی کسیم می گذارم دوباره می شنوم که مرا می خوانی: غمگین نباش، دستت را به من بده و بلند شو، مواظبت هستم که زمین نخوری فقط دستت را از دستم رها نکن. ولی افسوس که دوباره مهر و کرمت را چه زود به باد فراموشی می سپارم.

پروردگارا! وجودت را سپاس که مرحم زخم های این دل شکسته ام هستی و خریدار اشک ها و بغض های لحظه های تنهاییم;
همان لحظه هایی که در اوج بی کسیم تنها کسم هستی.

و اما خدای عزیز و مهربانم یقین را در لانه قلب ما آشیانه ده تا كه بر نیكی‌ها و زیبایی‌ها دست یابیم.

و

معرفتی در قلب ما قرار ده که قبل از سرزنش، هدایت کنیم و درس چگونه زیستن را بیاموزییم.



 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:خدای مهربانم, :: 17:4 :: توسط : فاطمه

 

 

خاطرات کودکی زیباترند 

                                    یادگاران کهن ماناترند

یاد آن آموزگار ساده پوش

                                 یاد آن گچها که بودش روی دوش

ای دبستانی ترین احساس من

                              بازگرد و این مشقها را خط بزن

پاکن هایی ز پاکی داشتیم 

 

                                       یک تراش سرخ لاکی داشتیم

کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت 

                                      دوشمان از حلقه هایش درد داشت

گرمی دستانمان از آه بود

                                     برگ دفترهایمان از کاه بود

تا درون نیمکت جا میشدیم

                                     ما پر ازتصمیم کبری میشدیم

با وجود سوز و سرمای شدید

                                     ریز علی پیراهنش رامیدرید

کاش میشد باز کوچک میشدیم

                                     لااقل یک روز کودک میشدیم.....

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 16:50 :: توسط : فاطمه

علم طالع بینی از علوم شیرین و جالبه طبیعته

هرچی میگه که درست نیست...ولی بخونید ضرر نداره



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:شخصیت افراد متولد هر ماه, :: 16:8 :: توسط : فاطمه

درباره وبلاگ
دنیا در حکم یک دوربین است,لبخند بزنید. به وبلاگ خودتون خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان همه چیز و آدرس tiptop2070.LoxBlog.Com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 69
بازدید هفته : 71
بازدید ماه : 71
بازدید کل : 44436
تعداد مطالب : 56
تعداد نظرات : 71
تعداد آنلاین : 1



فال امروز